تاریخچه:
در اوایل سال ۱۳۴۹ فوتبال دوستان خراسانی براى احیاى فوتبال استان دور هم جمع شدند و تیمی را تشکیل دادند که نامش را ابومسلم خراسان نهادند. بیشتر بازیکنان این تیم را بچههای محلهی سه راه شاه عباسی قدیم (کاشانی) که حول و حوش زمینهای خاکی بود، تشکیل میدادند.رنگ پیراهن این تیم از همان ابتدا با اقتباس از قیام ابومسلم خراسانی، مشکی انتخاب شد تا این نماد برای همیشه در اذهان باقی بماند. قرمز نیز به این رنگ افزوده شد تا نمادی از تلاش جهادگونهی سربازان این سردار خراسانی باشد.
در سال ۱۳۵۰ که قرار شد برای اولین بار فوتبال ایران سرو سامان بگیرد، مسابقات مقدماتی این رقابت ها در شهر اصفهان برگزار شد و در آن موقع تیم «آریا»ی مشهد به نمایندگی از استان خراسان بزرگ شرکت کرد. این تیم در بازی آخر نتوانست بر تیم سپاهان اصفهان غلبه کند و ناگزیر به لیگ تخت جمشید راه نیافت. بعد از این ناکامی، دلسوزان ورزش خراسان به فکر تشکیل باشگاهی به نام «ابومسلم خراسان» افتادند.
از این رو دو تیم مطرح آن زمان یعنی “آریا” و “ابومسلم” چاره ای جز ادغام با یکدیگر ندیدند. عطاءالله مهاجرانی به همراه دو برادر خود به نام های “حشمت” و “اصغر” در این امر مشارکت داشتند که ما حصل این اقدام منجر به تشکیل تیمی مقتدر و قدرتمند به نام “ابومسلم” شد. بدین ترتیب ابومسلم به لیگ تخت جمشید راه یافت و همواره در زمرهی بهترین تیم های لیگ فوتبال کشور بود.
این تشکل تازه تأسیس خیلی سریع از محبوبیت نزد خاص و عام برخوردار شد. هر روز به تعداد تماشاگران و هواداران ابومسلم افزوده میشد به گونه ای که اکنون بعد از گذشت نیم قرن، بالغ بر هشت میلیون طرفدار در شرق کشور بویژه در استان های خراسان و حتی شهرهای دیگر دارد.
ابومسلم خراسان با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و تغییر بنیادی در کشور، دچار تحولات اساسی شد. این تیم پس از چندین سال رکورد و تعطیلی، مجدداً توسط شادروان «جهانگیر زنده دل» و جمعی از بازیکنان و هواداران مشهدی سر و سامان گرفت و این تلاش و کوشش سرآغازی برای احیای فوتبال خراسان بزرگ شد.
طی سال های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۳ به دلیل قرارداشتن کشور در اوج جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، رشد قابل توجهی در عرصهی ورزش صورت نگرفت، اما پس از سال ۱۳۶۳، تیم های استانی یکی پی از دیگری شکل گرفته و مسابقات آغاز شد.
از اواخر سال ۱۳۶۳، سازمان باشگاه ابومسلم رنگ و روی خاصی به خود گرفت تا این که پس از قهرمانی در سال ۱۳۶۵ در باشگاه های مشهد و سال ۱۳۶۶ در لیگ استان خراسان بزرگ، سیر صعودی و تحولی این باشگاه قدیمی رشدی فزاینده ای پیدا نمود.
ابومسلم در سال های ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ به واسطهی حمایت اسپانسری مهندس “حمید طیبی” مدیر عامل کارخانه شهد ایران این تیم جانی تازه گرفت و منجر به قهرمانی تیم فوتبال در لیگ استان شد.
با آغاز سال ۱۳۶۹، فوتبال ایران از لیگ منتخب استانها موسوم به “قدس” خارج شد و به صورت لیگ منطقه ای باشگاه های کشور در آمد.
تیم فوتبال “ابومسلم خراسان” به عنوان نمایندهی استان خراسان بزرگ در منطقه یک کشور حضور یافت و با هدایت “حاج سید مهدی قیاسی” و “سید کاظم غیاثیان” به عنوان مربیان و “جهانگیر زنده دل” به عنوان سرپرست به لیگ دستهی اول فوتبال کشور صعود نمود.
تیم ابومسلم در سال های ۱۳۷۰ و ۱۳۷۱ نیز در لیگ آزادگان حضور داشت اما به دلیل کم توجهی مسئولان باشگاه و استان متأسفانه به دستهی دوم سقوط کرد. آن زمان به دلیل ضعف قوانین هیأت فوتبال استان، این تیم به بازی های داخلی یعنی دستهی سوم رانده شد و سپس طی سال های ۱۳۷۲ و ۱۳۷۳ در لیگ دستهی سوم متوقف شد و نتوانست به ردهی بالاتر صعود کند تا این که بالاخره در فصل ۱۳۷۳ - ۱۳۷۴ با تشکلی منسجم تر و با مربیگری «مهدی دینور زاده»، مجدداً راهی لیگ دستهی دوم کشور شد.
باشگاه در فصل ۱۳۷۵ - ۱۳۷۶ با درایت دکتر “محمود حاج رضاپور” مدیر عامل کارخانهی خوشگوار و حمایت مالی “مسعود یزدی” انسجامی فوق العاده گرفت. هرچند در این سال با مربیگری “مهدی دینور زاده” موفق به صعود نشد.
اما در فصل ۱۳۷۶ – ۱۳۷۷ با این که کارخانهی خوشگوار دست از حمایت مالی مستقیم خود برداشته و تنها به کمک های تبلیغاتی بسنده کرد، اما با مدیرعاملی مهندس “غلامحسین تکفلی” و مدیریت فنی استاد “حسین فکری” و سپس “اکبر میثاقیان” به عنوان سرمربیان تیم، با کسب مقام سوم، جواز ورود به دستهی اول را کسب کرد.
فصل ۱۳۷۷ – ۱۳۷۸ نیز به مدیرعاملی علیرضا خروشی و سرمربی گری اکبر میثاقیان گذشت. متأسفانه در این سال به علت مشکلات مالی و کمبود حضور نیروهای مجرب در تیم ابومسلم مجدداً به دستهی دوم سقوط کرد.
در فصل ۱۳۷۸ – ۱۳۷۹ تیم ابتدا به مدیر عاملی “مهندس رحمان نادری” و سپس “غلامرضا بصیری پور” فرماندار وقت مشهد کار خود را شروع کرد و در میانهی راه “ناصر شفق” اقدام به خرید امتیاز آن نمود و این تیم را زیر چتر و حمایت مالی و معنوی ناجا (نیروی انتظامی استان خراسان بزرگ) قرار داد و این حمایت تا سال ۱۳۸۴ ادامه داشت. در همین سال بود که با توافق مسؤولان “ناجا” و “ایران خودرو”، امتیاز باشگاه ابومسلم به “گروه صنعتی ایران خودرو” واگذار شد. “اکبر میثاقیان” در این فصل بر روی نیمکت مربی گری باشگاه نشسته بود و تیم یک بار دیگر به لیگ دسته یک بازگشت.
فصل ۱۳۷۹ – ۱۳۸۰ اولین سالی بود که سردار “کریم ملاحی” در باشگاه حضور پیدا کرد و مدیریت وی سرآغاز دوران شکوفایی و رشد باشگاه گردید. در این سال ابتدا “اکبر میثاقیان” و سپس “فیروز کریمی” رهبری تیم را بر عهده گرفتند. سه دیدار به پایان بازی ها مانده بود که این تیم جواز ورود به لیگ حرفهای فوتبال کشور ر در تاریخ ۱۳۸۰/۰۲/۰۱ کسب کرد.
فصل ۱۳۸۰ – ۱۳۸۱ در حقیقت اولین سالی بود که تیم فوتبال ابومسلم خراسان توانست با مدیرعاملی سردار کریم ملاحی و به مربی گری فرهاد کاظمی، در لیگ برتر فوتبال کشور حضور پیدا کرده و حائز رتبهی پنجم نیز شود.
اگر با سرعت بیشتری به روند رشد تیم در دههی هشتاد بنگریم، مشاهده می کنیم که تیم ابومسلم خراسان از سال ۱۳۸۱ تا سال ۱۳۸۸، هشت دورهی متوالی در لیگ برتر فوتبال ایران حضور داشته و افتخاراتی را نصیب خود کند که بی شک این توفیقات در سایهی حمایت میلیونی هواداران خراسانی صورت گرفته است.
این تیم در سال ۱۳۸۵ به عنوان “بهترین تیم غیر تهرانی” حاضر در لیگ برتر شناخته شد. هرچند ابومسلم در سال ۱۳۸۴ در فینال جام حذفی فوتبال ایران با شکست در برابر تیم “صبا باتری” در ورزشگاه بزرگ ثامن الائمه(ع) مشهد و در مقابل دیدگان ۳۵ هزار هوادار متعصب خود، از قهرمانی و راهیابی به رقابتهای “جام باشگاههای آسیا” باز ماند، اما این باخت هیچ چیزی از ارزش های این تیم کم نکرد. بهترین جایگاه این تیم، صعود تا “مکان چهارمی” جدول لیگ برتر باشگاه های ایران است که در فصل ۱۳۸۶ – ۱۳۸۷ نصیب شد.
باشگاه، سال ۱۳۸۶- ۱۳۸۷ را با حواشی و تغییرات بسیاری شروع کرد. سردار “مصطفی بنی اسد” به عنوان مالک جدید، جای “ناصر شفق” را گرفت و “پرویز مظلومی” نیز به جای “خداد عزیزی” بر روی نیمکت نشست. هرچند متعاقب آن “اکبر میثاقیان” مجدد به سمت سرمربی گیری تیم انتخاب و سپس به دلیل عدم اجرای تعهدات، اخراج گردید. هر چند این تغییرات اثرات وضعی خود را بر روی باشگاه گذاشت، اما به خاطر بازی خوب تیم، مکان چهارمی جدول لیگ از آن باشگاه شد.
تیمی که چندین فصل بازیکناش در کنار هم بودند و به مرز آمادگی بالایی رسیده بود، ستاره های جدیدی را به فوتبال ایران معرفی کرد و اگر این تیم برای فصل بعد حفظ می شد، به جرأت می توان گفت ابومسلم یکی دیگر از دوران طلایی اش را به نمایش می گذاشت و می توانست با اندکی تقویت بنیه های فنی و مالی خود به راحتی یکی از مدعیان اصلی عنوان قهرمانی در لیگ هشتم باشد. اما افسوس که چنین نشد و ستاره ها یکی یکی از ابومسلم کوچ کردند و قدرت واقعی ابومسلم افول یافت. عدم مالکیت قطعی باشگاه و مشکلات مالی نیز باعث شد تا طوفان مشکی آرام گیرد.
در فصل ۱۳۸۷ – ۱۳۸۸، “مصطفی بنی اسد” جای خود را به “حسین قاسمی” داد. انتشار مصاحبه های پرآوازه و جنجالی وی به عنوان یکی از مالکان و مدیرعامل جدید باشگاه در رسانه ها مبنی بر انجام مذاکره و حتی توافق با تنی چند از مربیان مشهور اروپایی برای نشستن بر روی نیمکت سرمربی گری ابومسلم نه تنها نتوانست به روحیهی بازیکنان کمک کند بلکه نتیجهی معکوس داد! همچنین در این دوره بود که سهام باشگاه به افراد زیادی واگذار شد به گونه ای که جمع میزان سهام خریداری شدهی افراد مدعی مالکیت، از سقف ۱۰۰ درصد هم گذشت! کسب رتبهی پانزدهم در جدول لیگ برتر موجبات تعجب و آشفتگی هواداران را فراهم ساخته و آنان را نگران می کرد.
نگرانی آنان به حق بود. این دو بحران وجاهت و مالکیت، کار به دست ابومسلمی ها داد به گونه ای که شورای 5 نفرهی ورزش استان با تشکیل جلسه ای فوری، مصوب کرد به منظور دور کردن حواشی از باشگاه، مدیریت ابومسلم برای فصل ۱۳۸۸ – ۱۳۸۹ به صورت مشروط و به مدت یک سال در اختیار “مهدی زمان” قرار گیرد. “ناصر پورمهدی” اولین و “علی حنطه” دومین سرمربی ای بود که سکان هدایت تیم را در این فصل بر عهده گرفتند ام متأسفانه حاشیه های زیاد باعث شد تیم در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ با احراز جایگاه هفدهم، به لیگ دسته یک (جام آزادگان) سقوط کند و میهمان دهمین دورهی لیگ یک باشد.
حال ابومسلم برای فصل ۱۳۸۹ -۱۳۹۰ می بایست در لیگ دسته اول فوتبال کشور حضور داشته باشد و غایب بزرگ لیگ برتر به شمار می رفت. این در حالی بود که اوج گرفتن تنشه به واسطهی جنگ مدعیان متعدد مالکیت، آشکار شدن قراردادهای مشکوک و نجومی با برخی بازیکنان و عوامل فنی و علیالخصوص نحوهی هزینه کرد وامهای دریافتی مالکان از سیستم بانکی با پشتوانهی باشگاه و ... مالکان ابومسلم را به انتهای خط و مرز استیصال رساند به گونهای که راه فراری جز هبهی آن به «مدیریت استان» بر خود گشوده ندیدند.
بدین ترتیب باشگاه ابومسلم بار دیگر روی دست «شورای پنج نفرهی ورزش استان» و نیز مدیریت ورزش آن ماند و کسی متقاضی پذیرش آن نیز نشد تا این که به واسطهی فوت وقت، فرصت ارزشمند جذب بازیکنان و مربیان مطلوب برای فصل ۸۹ – ۹۰ نیز از دست رفت.
النهایه، در واپسین لحظات و فرصتهای باقیمانده چنان عرصه بر «مدیریت ورزش استان» تنگ شد که بیست روز مانده به آغاز مسابقات لیگ دهم، چارهای جز پذیرش این پیشنهاد برای «دکتر اسماعیل وفایی» (مالک حقیقی باشگاه فرهنگی ورزشی پرسپولیس) آن هم از سر علاقه به آتیهی جوانان خطهی خورشید باقی نگذاشت. پیشنهادی که صدالبته مشروط پذیرفته شد و شرایطی که متأسفانه تاکنون نیز عملی نشده است!
از این رو باشگاه، فصل ۱۳۸۹ – ۱۳۹۰ خود را به مدیرعاملی “ناصر شهسواری” و سپس “مهدی فاضل فکور” به عنوان رئیس هیئت عامل آغاز کرد. هرچند تیم دیر بسته شد، اما بازیکنان و سرمربیان تیم یعنی “سید کاظم غیاثیان” و در ادامه “علی حنطه” تمامی تلاش خود را با هدف ماندن در لیگ دسته یک انجام دادند چرا که تمامی بازیکنان سابق باشگاه با رضایت نامه های سفید امضا از جمع تیم منفک شده و به باشگاه های دیگر پیوسته بودند و جز اسم باشگاه ، چیز دیگری به مالک جدید تحویل نشد و هواداران هم صراحتاً اذعان داشتند از تیمی که ۲۰ روز قبل از آغاز مسابقات بسته شده، انتظار معجزه و صعود به لیگ برتر را نداریم.
گذشته از این ها، بحران های متعددی که چه توسط فدراسیون در قالب تعلیق های مکرر و ناگهانی و بعضاً شب مسابقه ای به دلیل بدهی های سال های دور باشگاه در این فصل برای باشگاه ایجاد شد و چه ادامهی بازتاب جنگ مدعیان مالکیت در رسانه ها به گونه ای که بعضی از بازیکنان مدعو از پای پلکان هواپیما برگشتند، و چه ناداوری های محرز و آشکار و چه موانع دیگر، باعث شد که رتبهی دهم لیگ دهم نصیب ابومسلمی ها شود.
فصل ۱۳۹۰ – ۱۳۹۱ در حالی آغاز شد که “مهدی فاضل فکور” همچنان به عنوان رئیس هیئت عامل به کار خود ادامه داد و “ علی حنطه” در تدارک بستن تیم بود. متأسفانه در اقدامی غیر منتظره، فدراسیون دقیقاً یک هفته قبل از آغاز لیگ، به بهانهی منشوری بودن، وی را از نشستن بر روی نمیکت کادر فنی محروم کرد! اتهامی که با گذشت ماه ها نه تنها هنوز ثابت نشده بلکه چند ماه بعد وی در همین لیگ سرمربی تیم دیگری شد! بنابراین “خداداد عزیزی” جایگزین “علی حنطه” شد. بدیهی بود رفتن به لیگ برتر با تیمی که بازیکنانش با تفکرات یک مربی بسته شده و با خروج وی از ترکیب کادر فنی ، این مسئولیت بر عهدهی مربی دیگر واگذار می شود، کار سختی است. در نهایت علی رغم همهی تلاش ها و با وجود ادامهی آن “ناداوری ها” ۱۵ امتیاز مسلم را به ناحق از ابومسلم گرفت، باشگاه از صعود به لیگ برتر باز ماند و در رتبهی ششم جدول قرار گرفت.
ابومسلمی ها در فصل ۱۳۹۱ – ۱۳۹۲ برای سومین بار متوالى حضور در لیگ دسته اول را تجربه کردند. ابتدا غلامحسین پیروانی و سپس خداداد عزیزی هدایت تیم را بر عهده گرفتند اما در این فصل نیز از صعود به لیگ برتر باز ماند و همچنان در رده ششم جدول باقی ماند.
***
فصل ۱۳۹۲ – ۱۳۹۳ نیز آبستن حوادث عجیب و بدی برای باشگاه بود که چون منتج به سقوط ناباورانه ابومسلم از لیگ دسته یک به دسته دو بود، از آنجایی که این فصل پایانی، با تشریح جزئیات بیشتری ذکر شده، لذا پیشاپیش از مطول شدن آن پوزش می طلبیم.
مهمترین رخداد غیر منتظره قبل از آغاز فصل، اعلام عدم پرداخت تعهدات مالی شریک پنجاه درصدی سهام باشگاه یعنی «شرکت بین المللی توسعه گردشگری پدیده شاندیز» بود که بی شک کار را برای اداره هزینه های سرسام آور تیمداری در لیگ دسته یک آن هم برای ابومسلم خراسان با آن وضعیت مالکیت دوگانه (رسمی و ثبتی) بسیار سخت کرد. به عبارت دیگر شرکت پدیده با شانه خالی کردن از بار پرداخت تعهدات میلیاردی خود در قبال قراردادهای فوتبالی باشگاه، باشگاه ابومسلم را عملاً به زمین زد و زمینه را برای خرید یک تیم دسته اولی برای خود و حضور آن در گردونه مسابقات با اسم «پدیده شاندیز» هموار و مهیا کرد.
مصیبت بعدی برای باشگاه و تیم، ورود «اداره کل ورزش و جوانان خراسان رضوی» به بحث مالکیت تیم بود. هرچند این اداره کل ابتدا با قصد خیر و به عنوان «حَکمَ و داور» به این داستان ورود پیدا کرد تا دعوای حقوقی مالکیت میان «دکتر اسماعیل وفایی» به عنوان مالک رسمی و مهندس «محمدرضا عباسی» به عنوان مالک ثبتی را سامان دهد و نیت خیر خود را هم با واگذاری رسمی و قانونی تیم و باشگاه به دکتر وفایی در قالب صدور یک حکم رسمی از سوی «کمیسیون ماده پنج ورزش استان» در تاریخ ۹۲/۲/۲ ثابت کرد.
اما متأسفانه در ادامه کار، اداره کل مذکور، اصطلاحاً جوگیر شد و فراموش کرد که باشگاه ابومسلم از ابتدای تأسیسش یعنی ۵۰ سال پیش، اساساً یک باشگاه خصوصی بوده و نباید دولتی ها در اداره امور داخلی آن دخالت کنند و از یاد برد که در این داستان مالکیت، فقط یک حکم و داور است!
همین برداشت اشتباه باعث شد که اداره کل و به تبع آن «کارگروه فوتبال استان» وابسته به اداره کل، در اقدامی عجیب «عباس چمنیان» را که در آن هنگام رئیس هیئت فوتبال استان بود، برای سرمربی گری ابومسلم منصوب کرد که بعداً به دنبال اعتراض رسمی باشگاه و انتقاد شدید رسانه ها از خود بریدن و خود دوختن و خود تن کردن کارگروه فوتبال، کارگروه مذکور خبر قبلی خود را اصلاح و با درج اصلاحیه ای در سایت رسمی اداره کل، آن را صرفاً یک پیشنهاد به مدیران وقت باشگاه دانست.
دکتر وفایی برای تقویت همکاری ها و تنش زدایی ، با پیشنهاد کارگروه موافقت کرد و بودجه برنامه های عباس چمنیان را تأمین نمود. اما پس از یک ماه تمرینات آمادگی و برگزاری دو اردوی تدارکاتی خارج استانی و صرف میلیون ها تومان هزینه، دکتر هاشمی جواهری مدیرکل وقت ورزش و جوانان استان و دکتر اسماعیل وفایی طی جلسه مشترکی در شامگاه ۱۳۹۲/۰۵/۳۰ در هتل درویشی، مشترکاً به این تصمیم رسیدند که با این ترکیب بازیکنان و این نتایج ناامید کننده در بازی های تدارکاتی آن هم با تیم های یک رده پایین تر، نه تنها به لیگ برتر صعود نمی کند، بلکه با این بازیکنان و کادر، ماندنش در لیگ یک هم با تردید جدی روبروست، لذا جابجایی «عباس چمنیان» از سرمربیگری به «مدیر فنی» الزامی است!
اما دکتر هاشمی جواهری متأسفانه دقیقاً ظهر فردای آن روز بدون هیچ دلیل موجه و تحت تأثیر اقوال دوستان دانشگاهی خود، تمامی تصمیمات اظهارات و توافقات را ( که اتفاقاً در حضور شخص ثالث و معتمد و مرضی الطرفین اتخاذ شد) یک طرفه وتو کرد و عصر ۱۳۹۲/۰۵/۳۱با عزیمت مصلحتی به یک سفر عتبات عالیات فوری، زمینه را برای حضور معاون ورزشی خود در این داستان مهیا کرد. وی نیز در اقدامی ناشیانه، ناباورانه و غیر مسئولانه در تاریخ ۱۳۹۲/۰۵/۳۱صراحتاً مدعی عزل دکتر اسماعیل وفایی از مالکیت و مدیریت آن هم به بهانه بنی اسرائیلی و غیرقابل قبول «عدم اجرای تعهدات مالی» باشگاه شد!
جالب آن که در همان جلسه یک شب قبل در هتل درویشی، دکتر وفایی صراحتاً به دکتر هاشمی جواهری پیشنهاد داده بود با توجه به اظهار تمایل برخی سرمایه گذاران بومی در فوتبال استان و باشگاه، حاضر است همین لحظه بار مسئولیت تیم را در قبال صدور یک نامه رسمی از سوی اداره کل ورزش و جوانان استان مبنی بر تأیید هزینه کرد وی به عهده شخص بومی دیگری قرار دهد که به دلیل عدم احراز توانمندی آنان برای پذیرش این بار، دکتر هاشمی جواهری نپذیرفت و خواستار ادامه مدیریت باشگاه توسط مدیران فعلی شد.
اظهارات ناشیانه و رسانه ای معاون مدیرکل در «خلع ید دکتر وفایی» و برچسب های عدم توانمندی مالی و حتی ادعای جیب عدم کفایت برای تیم داری هرچند سنگین بود و آرامش تیم را با طوفان سهمگین حاشیه های کذب به هم زد، اما به تعبیر خود دکتر وفایی به خاطر جوانان این خطه و هواداران این باشگاه قابل اغماض و گذشت بود، اما از آنجایی که اداره کل در اقدامی بسیار عجیب و نادر در تاریخ فوتبال کشور، تیم یک باشگاه صددرصد خصوصی را از مالک آن به زور گرفت و خود با انتخاب سرمربی و جذب بازیکنان و عقد قراردادها، عملاً تیم داری کرد، لذا بدعتی ناروا را پایه گذاری نمود. به تعبیر دیگر، «حَکمَ و داور» میان دو مدعی، به جای صلح و سازش طرفین دعوی، خود ادعای مالکیت کرده و گفت: تیم نه از آن این و نه از آن او، بلکه از آن من است! بازیکنان و مربیان سابق هم باید در همین تیم شاخه اداره کل بمانند و اگر تیمی به نام ابومسلم شاخه وفایی! تشکیل شود، از نظر ما غیر قانونی است!
بدین ترتیب دکتر وفایی مجبور شد برای صیانت از اعتبار و آبروی خود همچنین دفاع از عملکرد صادقانه مدیران همکار طی سه سال و نیم خدمت بی مزد و بی سند در مدیریت باشگاه، شکایت خود را به وزارت ورزش و جوانان کشور و سپس فدراسیون فوتبال و کمیته ی انضباطی برَدَ. همزمان با توجه به نزدیکی به زمان شروع مسابقات و یقین از بازگشت امتیاز و مسئولیت اداره تیم به مدیران فعلی، خداداد عزیزی عهده دار گردآوری تیمی جدید با کادر فنی مجرب و توانمند گردید. علی حنطه به عنوان سرمربی هدایت بازیکنان را به عهده گرفت و تمرینات آغاز شد. بنابراین دو تیم با عنوان ابومسلم در دو گوشه شهر، تمرین می کردند به گونه ای که مطبوعات استان چنین تیتر زدند: «ابومسلم دو شقه شد!»
در نتیجه، تیم اصلی ابومسلم و به تعبیر رسانه ها شاخه «دکتر اسماعیل وفایی با هدایت علی حنطه و مدیر فنی خداداد عزیزی» و تیم شاخه «اداره کل با هدایت عباس چمنیان» هر یک در یک گوشه شهر تمرین کردند تا رأی نهایی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال کشور و کمیسیون ماده پنج وزارت ورزش و جوانان کشور، مشخص کننده تیم اصلی باشد.
در نهایت پس از ۵۰ روز کشمکش حقوقی و رسانه ای، در حالی که تیم فوتبال ابومسلم خراسان به خاطر این بی تدبیری متولیان ورزش استان، فرصت ارزشمند جذب بهترین بازیکنان و عوامل فنی را در ابتدای فصل ورزشی ۹۳ – ۹۲ از دست داده بود تا جایی که چهار دیدار اول فصل نیز به دلیل همین بلاتکلیفی لغو شد، در تاریخ ۱۳۹۲/۰۷/۱۹عملاً با ورود تیم اصلی و قدیمی یعنی همان تیم دکتر اسماعیل وفایی به زمین ورزشگاه ثامن در مصاف با ایران جوان بوشهر، این قائله پایان یافت و بازیکنان ومربیان تیم شاخه اداره کل از هم پاشیدند.
کاش سلسله مصائب باشگاه در سال ۹۲ به همینجا خاتمه می یافت، اما متأسفانه کسانی که اصطلاحاً بازنده این بازی خودساخته و مخرب بودند و کسانی که منافع آنان در تضاد با موفقیت و رهیابی تیم ابومسلم با مالکیت و مدیریت «دکتر اسماعیل وفایی» به لیگ برتر بود، هرآنچه که در توان داشتند در داخل و خارج از استان، برای عدم نتیجه گیری تیم در زمین همچنین زمین خوردن بحث مالکیت باشگاه به خرج دادند، تا جایی که یکی از هواداران صاحب نفوذ، اهم تصمیمات جلسات سری آنان را به اطلاع دکتر وفایی رساند و آن تصمیم چیزی نبود جز این تصمیم غیر اخلاقی و انسانی: حال که فدراسیون به نفع دکتر وفایی رأی نهایی را صادر کرده، بالاجبار تا پایان فصل ورزشی ۹۳ – ۹۲ مانع اداره تیم توسط «دکتر اسماعیل وفایی» و همکارانش نمی شویم تا همچنان این فصل هزینه کند و در لیگ یک تیم را نگهدارد، اما در پایان فصل به موازات رایزنی های پشت پرده در فدراسیون و نهایتاً به استناد حکم قضایی، تیم را از وی گرفته و به او خواهیم گفت: در صورتی که شکایتی دارد، در محاکم قضایی مطرح کند!
دکتر اسماعیل وفایی پس از اطلاع از این تصمیم و اجماع متولیان دولتی ورزش استان و افراد حقیقی ذی نفع، دو کار مهم را برای اثبات شنیده ها و اخبار واصله دنبال کرد: اول آن که متعاقب اعلام آمادگی یک اسپانسر قوی برای حمایت مالی از باشگاه در فصل ۹۳ – ۹۲ و منوط شدن کمک وی به باشگاه در قبال دریافت نامه تأییدیه اداره کل ورزش و جوانان استان مبنی بر صاحب امتیاز بودن مدیران فعلی نسبت به تیم و باشگاه ابومسلم درخواست صدور نامه کرد که متأسفانه اداره کل مذکور از صدور چنین نامه ای خودداری و به صراحت مالکیت و حتی مدیریت دکتر وفایی را بر تیم و باشگاه انکار کرد!
دوم آن که چندین جلسه حضوری و طولانی با هواداران و لیدرهای آنان برگزار نمود و مشکلات و اصطلاحاً چوبهایی که توسط مدعیان بومی حمایت از تیم و متولیان دولتی همچنین مدعی العموم های دولتی ورزش استان لای چرخ رشد و تعالی باشگاه گذاشته می شود را صادقانه مطرح و صراحتاً با آنان اتمام حجت کرد و یک هفته برای نتیجه رسیدن یکی از سه پیشنهاد خود مهلت داد. این که اگر مساعی هواداران و لیدرهای بانفوذ آنان برای حل مشکل مالکیت با مهندس عباسی مالک ثبتی باشگاه به نتیجه نرسد، تیم را عملاً به زمین خواهد گذاشت و پس از چهل ماه تلاش برای احیای تیم و فراهم سازی صعود آن به لیگ برتر، از استان خواهد رفت و حقوق مادی و معنوی خود را بر تیم از طریق محاکم قضایی و مراجع ذی صلاح ورزشی در داخل و فدراسیون جهانی فوتبال فیف در خارج از کشور پیگیری خواهد کرد.
بدین ترتیب گروهی ده نفره از لیدرهای هواداران برای جلوگیری از خروج دکتر وفایی از مشهد، رفت و آمدهای مکرر خود را برای قانع کردن مهندس عباسی به عنوان نماینده مدعیان متعدد مالکیت تیم و پذیرفتن یکی از سه پیشنهاد آغاز کردند تا بالاخره میان مالک ثبتی (فقط دارنده اسناد و فاقد هیچ نقش اجرایی و مالی در باشگاه) و مالک رسمی (دکتر وفایی مدیر تیم و پرداخت کننده هزینه ها طی سه سال و نیم گذشته) فقط یک نفر باقی مانده و عملاً به بحث مطول و بسیار کش دار شده مالکیت، یک بار برای همیشه پایان داده شود.
سه پیشنهاد مشخص هم مطرح و رد و بدل شد: اول آن که مالک ثبتی یعنی مهندس عباسی پس از دریافت کل مبلغ ۱۸۵ میلیون تومان هزینه کرد ادعایی خود، کلیه اسناد باشگاه در دست خود را به نام دکتر اسماعیل وفایی زده و از بحث مالکیت باشگاه به کنار برود؛
پیشنهاد دوم آنان این بود که دکتر اسماعیل وفایی حقوق مالکانه خود همچنین امتیاز رسمی باشگاه ابومسلم را کلاً به مهندس عباسی واگذار نموده، باتوجه به اظهار عدم وجود منابع مالی برای پذیرش این مسئولیت توسط مهندس عباسی، حتی وامی به مبلغ دو میلیارد تومان نیز با بازپرداخت اقساط طولانی مدت در اختیار وی قرار دهد؛ اما مهندس عباسی متعهد باشد ظرف یک سال، نسبت به عودت هزینه کرد دکتر وفایی اقدام نماید.
اما متأسفانه مهندس عباسی نه تنها هیچ کدام از این دو پیشنهاد را نپذیرفت، بلکه پیشنهاد سوم مبنی بر همکاری مشترک برای اداره تیم را نیز به روش عضویت در هیئت مدیره متشکل از مالک ثبتی و رسمی نپذیرفت و در نهایت تمامی مساعی هواداران و لیدرهای آنان برای اتحاد میان دو مالک ثبتی و رسمی به نتیجه نرسید و بالاخره عدم صدور یک نامه ی ساده دولتی از سویی و این مخالفت بی دلیل شخصی به هر سه پیشنهاد از سویی دیگر، عملاً زمینه های خروج اجباری دکتر اسماعیل وفایی از استان فراهم گردید.
کوتاه سخن آن که پس از آشکار شدن افکار پنهانی و اتحاد نامبارک مسئولان ورزش استان با افراد حقیقی و حاشیه ای در ورزش فوتبال و به نتیجه نرسیدن تلاش های داخلی برای وحدت واقعی میان مالکان ثبتی و رسمی باشگاه، در نهایت دکتر اسماعیل وفایی طی بیانیه ای روشنگرانه منتشره در تاریخ ۱۶ آذر ۹۲، ۴۸ ساعت به فدراسیون فوتبال کشور به عنوان تنها مرجع قانونی و ذیربط در مباحث باشگاه های فوتبال کشور فرصت داد تا بالاخره به این بلاتکلیفی ۴۰ ماهه پایان دهند که وی «یا مالک باشگاه هست یا مدیر آن، اگر مالک باشگاه هست، طی یک نامه رسمی فدراسیون به صراحت اعلام کند تا سایر اقدامات حقوقی متعاقب آن صورت گیرد و اگر مدیر باشگاه هست، پس مالک واقعی باشگاه را مشخص کند تا هزینه ها توسط وی پرداخت و توسط مدیر باشگاه هزینه گردد!»
خواندن این فراز از نامه دکتر وفایی به مهندس علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال کشور خواندنی است:
پس از بی توجهی معنادار فدراسیون به این نامه سرگشاده که مفاد آن همزمان با ارسال نامه از طریق رسانه های ارتباط جمعی و خبرگزاریها منتشر شد، در نهایت دکتر اسماعیل وفایی در تاریخ ۱۸ آذر ۹۲ و در نزدیکی تعطیلات نیم فصل، حجت بر خود را تمام شده دید و تیم و باشگاه را عملاً بر زمین گذاشت و به تهران بازگشت. آخرین جمله وی خطاب به هواداران در محل هتل قصر طلایی مشهد این بود: گویا ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه در کارند تا ادامه رسالت خود موفق نشویم! بسیار خوب، هزینه ۸۰ بازی را طی این سه سال و نیم بدون منت و به عشق جوانان این خطه پرداخت کردم، اما دیگر بس است! هزینه این هشت بازی آخر با خود شما ...
پس از اعلام رسمی خروج دکتر وفایی و همکارانش از خراسان رضوی و مراجعت آنان به تهران، محمد جهانی فر سرپرست هیئت فوتبال استان طی جلسه ای فوق العاده، خود و مهندس محمدرضا عباسی و دکتر سید مجتبی علوی را به عنوان اعضای هیئت مدیره موقت باشگاه اعلام کرد و جمعاً متعهد گردیدند هزینه های اداره تیم را در بازی های باقیمانده تا پایان فصل چه در داخل و چه در خارج از استان متقبل شده و یا به نحو مقتضی تأمین کنند.
متأسفانه هیئت مدیره مذکور نتوانست آن گونه که در مصاحبه ها عنوان شده بود، هزینه سفر و دیدارهای باقیمانده ابومسلم را فراهم کند و یا به سختی و با کاستی آن ر فراهم کرد به گونه ای که مکرراً در مصاحبه های علی حنطه سرمربی تیم عنوان می شد که حتی پول خرید کفش برای بازیکنان خود را هم نداریم!
از لحاظ فنی نیز تیم فوتبال ابومسلم دیدارهای باقیمانده را یا با شکست و یا تساوی پشت سر گذاشت. در بازی مانده به آخر خود نیز با آلومینیوم هرمزگان به دلیل نیمه تمام قضاوت کردن بازی توسط داور (به بهانه عدم امنیت جانی داوران!) در مشهد، مجبور شد به حکم رأی کمیته انضباطی، سه امتیاز شیرین این دیدار خانگی را به تیم میهمان واگذار کند. در دیدار آخر و در خانه حریف در مصاف پاس همدان نیز با نتیجه پنج بر دو شکست خورد و بدین ترتیب با کسب فقط ۲۲ امتیاز از ۲۴ بازی خود، در رده دوازدهم جدول گروه ب لیگ دسته یک فوتبال کشور قرار گرفت و عملاً در تاریخ ۱۳۹۳/۰۱/۱۹ همراه با دو تیم دیگر متأسفانه به لیگ دسته دو و متعاقب آن به لیگ «دسته سه» فوتبال کشور سقوط کرد.
این بود قصه ی پر غصه ی تیم پرآوازه ای که سایر تیم های لیگ با شنیدن نامش، لرزه بر اندام شان می افتاد و آن را «گربه ی سیاه» می خواندند و تاکنون بیش از هفت سال است که جز همین وبگاه رسمی، هیچ نام و نشانه ی دیگری از او باقی نیست!
چاره ای نیست جز انتظار و چشم دوختن به افق های روشنی که به فضل الهی فراروی این تیم غیور خراسانی خواهد بود و در یک کلام، ... یا امام رضا(ع)
ابومسلم در یک نگاه:
سال تأسیس باشگاه: ۱۳۴۹
حضور رسمی در مسابقات کشور: اولین دوره رقابتهای جام تخت جمشید
سال/ مالک یا مدیر عامل / سرمربی (سرمربی ها)
۱۳۸۰: بهترین و پرطرفدارترین تیم غیر تهرانی
مشکی پوشان ، سیاه جامگان ، طوفان مشکی ، آث میلان ایران ، مروارید سیاه ، عقاب سیاه ، شیر خراسان ،
خداداد عزیزی - علی رضا نیکبخت واحدی - مجتبی جباری ـ آندرانیک تیموریان - محمد رضا خلعتبری - حسین بادامکی - رضا عنایتی - فریدون فضلی - خسرو حیدری - رزاقی راد - بیژن کوشکی - شهاب گرادان - سید محمد حسینی و...
اطلاع رسانی:
سایت رسمى باشگاه ابومسلم خراسان: www.aboumoslem.ir
یادآور می شود دامنه های سایر وبگاه های ابومسلمی مانند وبگاه رسمی هواداران، ابومسلمی ها به نشانی www.aboumoslemiha.ir و وبگاه تریبون آزادابومسلمی به نشانی www.aboumoslemi.ir به دلیل تجمیع اطلاعات همه ی وبگاه های جانبی در وبگاه اصلی و مادر، همه به دامنه ی اصلی یعنی www.aboumoslem.ir هدایت می شود.
تاریخ تأسیس پایگاه اطلاع رسانی رسمی باشگاه:
مؤسس و مدیر وبگاه:
سخن پایانی:
پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه فرهنگی ورزشی ابومسلم خراسان
ضمن تشکر و سپاسگزاری از تمامی فعالان عرصه ورزش کشور، برای تمامی دست اندرکاران، مربیان،
اعضای کادر فنی و بازیکنان تیم های ورزشی باشگاه آرزوی موفقیت و سربلندی دارد.
همچنین دست تمامی دوستداران فرهنگ و ورزش کشور را برای هرگونه همکاری به گرمی می
فشارد و از طرح هرگونه پیشنهادات ارزشمند و انتقادات سازنده در تمامی زمینه استقبال
می کند. بی شک تمامی دیدگاهها و نظرات شما عزیزان به مسئولان ذیربط منتقل خواهد شد.
به امید تعالی کمالات انسانی و رشد و ترویج روحیه شور و نشاط
در سطح جامعه بویژه در میان نوجوانان و جوانان این مرز و بوم در پرتو فعالیتهای ارزشمند
فرهنگی ورزشی علی الخصوص توسط باشگاه باسابقه و پرطرفدار ابومسلم خراسان و بویژه در
شرق کشور و استان منسوب به قبله دلها، سریرارتضا، مولای صبر و رضا، حضرت علی ابن موسی
الرضا(ع)...
انشاءالله
والسلام
به روز رسانی: ۱۳۹۹/۱۱/۲۷
-------------------
پانوشت:
در همین راستا، برای مشاهده ی دیگر دست نوشته ی ما (البته کوتاه و مختصر) لطفا اینجا را کلیک فرمایید.