-
يكشنبه, ۳ مرداد ۱۴۰۰
-
۹۱۶
وداع با نگهبان ابومسلم+ عکس| مرد اول سکوهای تختی رفتدرباره مردی که ۴۰ سال هوادار بی مزد و منت مشکیها روی سکوها بود. بهنام اخوت | شهرآرانیوز؛ درست انگار همین دیروز بود که صدای گرفتهاش در ورزشگاه تختی مشهد طنینانداز میشد و بهدنبال آن، هواداران سکوهای ورزشگاه شهر را به آتش فریادشان میکشیدند. لیدر موسپید، روزگاری که موهایش مشکی بود و قوه جوانی داشت، ابومسلمی دوآتشه بود و تا آخر عمرش هم حسرت عشق ازدسترفته مشکی را میکشید.
همین دیروز بود که خبر کوچ ابدیاش در فضایمجازی پیچید تا همچون پتکی بر سر هواداران تیفوسی ابومسلم فرود آید. حاج صادق نگهبان، لیدر قدیمی ابومسلم مشهد، در دهه ۶۰ و ۷۰ خاطرات شیرینی را روی سکوها برای تماشاگران مشهدی که برای حمایت از تیم شهرشان به ورزشگاه میرفتند، خلق کرد. او چهارشنبه هفته پیش در غربت و سکوت خبری دار فانی را وداع گفت. هوادار دوآتشهای که حالا فقط یاد و خاطره پررنگش روی سکوهای تختی است؛ نه دیگر نشانی از اوست و نه نامی از تیم محبوبش، ابومسلم.
نگین عشق به فوتبال
انگشترهایی با نگینهای ریزودرشت را بساط روزیاش و از این طریق امرار معاش میکرد. قدیمیهای فوتبال یادشان میآید که حاج صادق با انگشترهایش گاه در خیابان امامرضا (ع) و گاه در میدان شهدا ظاهر میشد و حرف اولش با مشتریانش فوتبال بود و اینکه آیا عشق به ابومسلم دارید یا نه. عشق به فوتبال حرف اولش بود. بهدلیل ظاهرش، ریش و سبیلهای سفید و بلندش و موهای درویشگونهاش او را «صادق درویش» صدا میزدند. خودش هم این لقب را دوست داشت. پیرمرد دوستداشتنی این سالهای آخر دیگر نه عشقش ابومسلم در حیات فوتبال مشهد بود و نه خودش رمقی برای رفتن به ورزشگاه داشت.
مردی که همیشه پشت به زمین بود
این روایتی است معتبر که همه آن را بیان کردهاند؛ از تیفوسیهای سکوهای تختی مشهد بگیرید تا هواداران میهمان که برای بازی با ابومسلم به این شهر میآمدند. همه میگویند او مردی بود که همیشه پشت به زمین بود! آقای لیدر از ساعتها قبل از شروع بازی به ورزشگاه میآمد و پابهپای تماشاچیان خودش را سرگرم فوتبال میکرد. اما همینکه تیمها به میدان میآمدند، رویش فقط به تماشاگران بود. تمام تلاشش این بود که تماشاگران را به تشویق عشقش، ابومسلم، تشویق کند. بهقول بزرگترهای فوتبال شهر «حاجصادق اصلا بازیها را نمیدید».
از سجایای اخلاقی حاجصادق نگهبان هم گفتهاند که همیشه پیش از بازی بهسمت تماشاگران حریف میرفت و به آنها خوشامد میگفت. صادقخان درویش نفر اولی بود که هربار تماشاگران صدایشان به ناسزا بلند میشد، یکتنه صدایش را تنگ گلویش میانداخت تا آنها را از این کار بازدارد. حالا مرد عاشق فوتبال سفر ابدی را برگزیده و با حسرت بزرگ تماشای دوباره تیم محبوبش در پیراهن مشکی و قرمز به دیار باقی شتافته است. روحش شاد و یادش گرامی.