-
سرتیم هواداران
-
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۸۸
-
۸۱۸
نامه سرگشاده هواداران باشگاه به مؤسسه فرهنگی ورزشی ابومسلم خراسان... گویا کسوت «روزنامه» بر قامت هفته نامه ی «شهرآرا» گشاد است! ... ما زیاران چشم یاری داشتیم... خود غلط بود آنچه می پنداشتیم! حکایت ماست و حکایت هفته نامه ی «شهرآرا» ی دیروز و روزنامه جدید و تازه تأسیس فرهنگی اجتماعی اطلاع رسانی امروز شهر مشهد که نزدیک یک ماه هست از قالب هفته نامه خارج شده و به هیأت روزنامه درآمده، ...
اما گویا شوق و اشتیاق زیاد مسؤولان و تعجیل غیر منطقی آنان به رشد کمی
روزنامه، به قیمت مغفول واقع شدن کیفیت و محتوای آن تمام شده و به نظر می
رسد متأسفانه برخی مطالب و اخبار آن بویژه در عرصه ورزش، بسیار سخیف و
بدون نگاه حرفه ای و کارشناسی منتشر می شود و بدیهی است حاصل این
شتابزدگی، گاف هایی است که وقوع آن چه بسا هر از چند مدت اجتناب ناپذیر
است.
اما ای کاش این روزنامه 16 صفحه تمام رنگی که هر شماره در کنار لوگوی خود،
عنوان «روزنامه مردم مشهد» را با تیتر درشت به چاپ می رساند، به عهد خود
با مردم شهر پایبند باشد و در واقع ارگان خبری مردم مشهد باشد و نه تریبون
خبری برخی افراد صاحب نفوذ در شهرها و استانهای دیگر! به تعبیری دیگر
بالاخره این روزنامه باید مشخص کند که سلطان بانوی ماست یا سلطان بانوی
وزیر اعظم!! دیگر این که همین اول راه، نخواهد دود چراغ نخورده و سختی کار
نکشیده، راه صد ساله ی روزنامه های پرشمار و پرطرفداری همچون «خراسان» را
یک شبه طی کرده و با درج اخبار اصطلاحاً گیشه پسند و بعضاً غیر مترقبه! از
شمار روزنامه های برگشتی خود بکاهد!
داستان از این قرار است که متأسفانه روزنامه ی شهرآرا، در شماره 27 روز
پنجشنبه خود مورخ 4/4/88 نه در صفحات داخل بلکه در صفحه اول و نه در ذیل
صفحه بلکه در صدر آن، در اقدامی غیر حرفه ای و چه بسا غیر اخلاقی، مبادرت
به درج خبری سراسر کذب و غیر مستند در باره باشگاه ابومسلم کرد که براستی
تعجب بسیاری از مردم بویژه هواداران این باشگاه را برانگیخت!
تیتر خبر این بود: «بازگشت قطعی !!! شفق به ابومسلم!...» و در توضیح آن
آمده بود: در آخرین لحظه ای که شهرآرا آماده ی چاپ می شد، باخبر شدیم
تغییرات کلی در باشگاه ابومسلم صورت گرفته است. گویا مدیرعامل ابومسلم
خراسان که هنوز چند ماهی از تصدی این پست توسط وی نمی گذرد، از این تیم
کنار گذاشته شده است!!! از سویی دیگر ناصر شفق هم مالکیت خود را بر
ابومسلم قطعی کرده!!! و قرار است به زودی هیأت مدیره و مدیرعامل جدید را
معرفی کند! گفته می شود جلسه انتخاب مدیرعامل با حضور اعضای جدید هیأت
مدیره امروز پنجشنبه در محل دفتر شفق در تهران برگزار می شود! طبق این خبر
قرار است پس از انتخاب مدیرعامل، سرمربی، و کادر فنی این تیم هم به طوری
کلی دچار تغییر و تحول شود!!! گویا کادر مدیریتی جدید این تیم، چارت اداری
باشگاه را بسته و آماده اند که پس از رسمیت یافتن حضور شفق در باشگاه آن
را اعلام کنند!!
واقعاً انسان با خواندن چنین اخباری متحیر می ماند که چه بگوید و چه کاری
بکند؟ نمی داند سریعاً به دنبال پهن کردن فرش قرمز در فرودگاه و دود کردن
سپند سر راه مدیران تازه رسیده!! ابومسلم باشد یا این که نه! دنبال پرتقال
فروش این خبر بگردد! تحیرمان وقتی مضاعف می شود که می بینیم این خبر فقط و
فقط در شهرآرا و بدون ذکر منبع و اسم خبرنگار آن منتشر شده و به تعبیر شک
برانگیز دیگر، نسخه ی شفا بخش دیگری در قوطی هیچ عطاری نیست!
بناچار در آستانه تعطیلی روز آخر هفته، به شهرآرا زنگ زدیم! کسی درست و
حسابی جواب ما را نداد! اسم خبرنگاری هم که ذکر نشده تا منبع خبر را جویا
شویم! هرچند این خود بر خلاف رویه ی معمول روزنامه ها از جمله خود
شهرآراست که معمولاً ابتدای هر خبر و گزارش و حتی در کنار هر عکس، اسم
خبرنگار و عکاس را درج می کند! الحمدلله پس از گذشت سالها، هنوز سایت درست
حسابی ـ که چه عرض کنیم ـ وبلاگی هم ندارند تا بشود به آن دسترسی پیدا
کرد! به باشگاه ابومسلم تماس می گیریم، مسؤولان باشگاه ضمن اظهار تعجب،
خبر را صددرصد تکذیب کرده و موضوع مالکیت باشگاه را موضوعی صددرصد پایان
یافته، مستند بر اساس مدارک حقوقی محضری و غیر قابل برگشت می دانند! به
سایت باشگاه و دیگر هواداران در اینترنت هم مراجعه کردیم، در آنجا نیز
خبری از تأیید یا تکذیب نیست!
حتماً دست اندرکاران شهرآرا می دانند اولین چیزی که یک رسانه خبری مردمی
باید به آن پایبند باشد، «صداقت، راستگویی و امانت داری» است و تا زمانی
که منبع یک خبر حال چه مهم و چه غیر مهم برای آنان موثق و قابل اعتماد
نباشد، نباید منتشر شود چرا که باعث تشویش اذهان عمومی گشته، اعتماد مردم
را از این نشریه سلب می کند و قطعاً این اتفاق، خواست مدیران این روزنامه
نیست!
و آیا فکر کرده اند که اگر قرار باشد هر شیرپاک خورده ای گوشی را بردارد و
به تحریریه این روزنامه زنگ بزند و از قول زید و عمر، چیزی بگوید و همان
مطلب پر از اما و اگر و گویای فراوان، عیناً مستند هیأت تحریریه قرار
گرفته و در روزنامه ای که با عوارض همین مردم منتشر می شود، درج گردد،
دیگر نمی توان اسم آن را روزنامه گذاشت بلکه شب نامه ای بیش نیست! و فکر
نکنیم شهروندی از مردم فهیم مشهد راضی باشد تا حاصل پرداخت عوارضش به
شهرداری، منتج به انتشار نشریه ای بشود که به جای تریبون مردم مشهد،
سخنگوی شهروند شهر و استانی دیگر است!
همین اندازه اگر مسؤولان روزنامه با خود می اندیشیدند، قطعاً حاضر به درج
این خبر کذب همراه با چاپ عکس بزرگی از آقای شفق نمی شدند که براستی اگر
ایشان مالک باشگاه هست و راست می گوید، چرا در این سالها حتی یک بار،
اسناد و مدارک خود را به مراجع قانونی و دادگاه صالحه ارائه نکرده و به
جای طی مسیر قانونی و حقوقی، هر از چند مدت با مصاحبه های صوری و سفسطه
های رسانه ای از این دست، سعی در مظلوم نمایی، حق به جانب گرایی و تهدید
به بازپس گرفتن باشگاه نموده و یک شبه، مدیرعامل و هیأت مدیره و سرمربی
درست می کند! جالب آن که پس از مدتی آرامش و رفتن اسم ایشان از خروجی
خبرگزاری ها، دوباره فیلشان یاد هندوستان کرده و باز موضوع تکراری و دیگر
چندش آور مالکیت باشگاه، دستاویز شهرت طلبی هرچه بیشتر آنها می شود و
صدافسوس که در این گیر و دار، بعضاً خودی های غریبه پرست، دانسته و
نادانسته آتش بیار معرکه می شوند!
بی شک، این خبر موهوم این قدر ارزش ندارد که بیشتر از این وقت و توانی
مصروف آن شود، حتی اگر دیگر روزنامه ها و چه بسا نشریات محلی مبادرت به
نشر اکاذیبی از این دست می کردند، اینقدر بر ما گران نمی آمد که پیشتر کم
و بیش نیز چنان کرده اند و چون علی الظاهر با بودجه بیت المال ارتزاق نمی
کنند و شعار انتساب به مردم را با این غلظت ادعا ندارند، می توان اغماض
کرد اما نفس این عمل که نشریه ای منتسب به مردم مشهد، ارتزاق کننده از
بودجه ی شهر، اینطور نابخردانه دستاویز اغراض شهروندان دیگر شهرها شود،
جای نگرانی دارد و شائبه تکرار آن را دامن می زند!
براستی چگونه برخی می توانند تقوای اسلامی که هیچ، حرمت قلم را که خداوند
نیز در قرآنش به آن قسم می خورد همچنین، بلکه شرافت انسانی خود را زیر پا
گذاشته بدون توجه به حفظ آبروی مؤمن که حرمت آن طبق روایان از حرمت کعبه
بالاتر است و بدون پاسداشت زحمات افراد، تنها با دو سه خط، چند نفر اعضای
هیأت مدیره، مدیرعامل و سرمربی و کادر فنی را در یک چشم بهم زدنی برکنار
کرده و با آبروی آنان بازی کنند؟
دیگر این که مگر هویت یک تیم و باشگاه، فقط در دو سه نفر اعضای هیأت مدیره
و مدیرعامل و مربی آن خلاصه می شود؟ چرا برخی به بهانه های واهی و با درج
اخباری سراسر کذب و موهوم، احساسات هزاران نفر هوادار یک تیم پرطرفدار و
باسابقه را به بازی می گیرند و در این میان، برنده این بازی مسخره کیست؟
چرا باید ما تاوان عدم آموزش بدیهی ترین اصول اولیه ی خبرنگاری و کار حرفه
ای روزنامه نگاری را بپردازیم که «تا از صحت و سقم محتوا و از همه مهمتر
«سندیت» یک خبر مطمئن نشده اند، نباید آن را یک خبر بدانند بلکه یک شایعه
است و جای شایعه در صفحه اول روزنامه ی شهرداری مشهد نیست!»
به راستی چه الزامی وجود داشت و توصیه و سفارش چه کسی بود که افتخار
آمیزترین خبر روز و بزرگترین دستاورد نظامی کشور یعنی «خبر پرواز موفقیت
آمیز بمب افکن رادار گریز و بدون سرنشین ارتش» در این شماره از صدر صفحه
به ذیل کشیده شد تا به جای آن یک خبر سخیف، غیر موثق و دروغ درج شود! و از
همه جالبتر با این آب و لعاب و عجله! که گویا در آخرین لحظه قبل از چاپ
روزنامه، فقط آنان موفق به کشف این موضوع شگرف شده اند! و لذا روزنامه را
مفتخر به درج آن نموده چه بسا نگران بودند نکند شاید افتخار درج آن نصیب
روزنامه دیگری شود و دیگر این که نکند مردم مشهد، آخر هفته ای از فیض اطلاع این
خبر بسیار مهم و شنیدنی! محروم بمانند چرا که شنبه اگر بیاید، قطعاً دیر
است و دیگر نه مدیرعاملی بر مسند است و نه هیأت مدیره ای در کار و همه چیز
در مؤسسه فرهنگی ورزشی ابومسلم خراسان کن فیکون شده است!
چرا باید هر ازچندگاه با خبرهای ضد و نقیض، اظهارات ناامید کننده و دامن
زدن به آنها توسط بعضی از همین رسانه های خودی و متأسفانه بعضی متولیان
ورزش استان، روحیه و نشاط ورزشی خود را بازیچه دست کسانی ببینیم که شاید
به دنبال درست کردن کلاهی از این نمد برای خود هستند و محملی برای انتشار
عنوان کم فروغ خود! چرا کف بی خاصیت روی آب در چشم اینان دیده می شود، اما
سیل خروشان و پایدار هزاران نفر از هواداران این باشگاه کهن و باسابقه را
نمی بینند؟
انشاءالله که غرضی در کار نبوده و ما نیز این تک مضراب های ناموزون را به
حساب ناشی گری، و شور هیأت تحریریه جوان و جویای نام و عنوان می گذاریم که
مدیران باتجربه در مدیریت کلان افکار عمومی حتی برخی از اخبار موثق و
مستند را هم به خاطر رعایت مصالح و منافع عمومی مردم منتشر نمی کنند تا چه
برسد به اخبار ضعیف و غیر مستندی که نه تنها نفعی برای جامعه ندارد، بلکه
آرامش روانی، اعتماد به نفس و شور و هیجان هزاران شهروند و هوادار باشگاه
را سلب می کند. به نظر ما ارباب جراید و اصحاب رسانه، خود فرهنگ سازند و
باید همچنان طلایه داران خردورزی و اندیشه مداری باقی بمانند نه این که
دنبال روی حرف های اصطلاحا «خاله زنکی» عده ای معلوم الحال باشند که
حیاتشان در فضای رسانه، صرفاً در گرو شانتاژ و التهاب است.
خلاصه کلام این که در این دعوای حقوقی، تقصیر و گناه ما هواداران چیست که
سالهاست که دل به رشد و شکوفایی تنها نماینده موفق شهرمان در لیگ برتر
داده ایم و به خاطر آن حاضریم علی رغم همه کم لطفی ها، طعنه و زخم زبان
های دوست و دشمن، در سرما و گرما، کیلومترها فاصله مشهد تا شاندیز را با
هر وسیله دم دست، از اتوبوس و تاکسی و شخصی گرفته تا بعضاً با موتورسیکلت
خود طی کرده و پس از آن مسافت ده کیلومتری حاشیه جاده اصلی تا ورزشگاه
ثامن را بعضاً بی وسیله و با پای پیاده و با خستگی، مرارت و خطرات بسیار،
تنها و تنها به عشق موفقیت و سربلندی ابومسلم خراسان طی کنیم تا با غیرت و
تعصب خراسانی خود، سیاه جامگان شهر و استانمان را تشویق کنیم؟
کوتاه سخن آن که به شهرآرایی های عزیز مشفقانه توصیه می کنیم که اولاً
بیگانه پرستی را کنار گذاشته، غیرت و تعصب را از همین نوجوانان و جوانان
شهرشان فرا بگیرند و دوماً اگر به دنبال انجام رسالت خطیر خبرنگاری خود
هستند، لازم نیست در شمال غرب کشور دنبال سوژه خبری داغ بگردند، بلکه با
درج پیشنهادهای عملی و انتقادات سازنده و راهگشا، به رفع مشکلات شهر و
موفقیت شهروندان از جمله بالندگی روزافزون این تیم خراسانی و رسیدن به
جایگاه واقعی اش کمک کنند و اگر واقعاً منعکس کننده نظرات مردم هستند، به
صاحب امتیاز روزنامه خود یعنی «شهرداری مشهد» توصیه کنند تا از شهرداری
پایتخت و دیگر شهرداری های شهرهای بزرگ کشور الگو گرفته، به ولی نعمت خود
یعنی همین مردم و خواسته چندساله جوانان آن احترام بگذارد و در بازی های
حساس، دست کم با اختصاص چند دستگاه اتوبوس از چند نقطه شهر، وسیله ی ایاب
و ذهاب طرفداران این باشگاه را به ورزشگاه فراهم کند که قطعاً عاقبت بخیری
در هر کاری، در گرو جلب رضای خدا و کسب اعتماد بندگان خداست!والسلامجمعی از هواداران باشگاه ابومسلم خراسان